ترسیم حالات حضرت زینب هنگام ورود به کربلا
زینب چو دید کرب و بلا را دلش گرفت بانـویـمان به وسعـت دنیا دلش گرفت حسّی غریب در دل او جا گرفـته بود آهـی کشید و بعد هـمانجا دلـش گرفت انـگـار مــادر انــدکـی نــالـه مـیکـنـد زینب گریست حضرت زهرا دلش گرفت از ناقه روی دست عـمویش پیـاده شد هر کودکی که از تب صحرا دلش گرفت با ایـنکه دور نـاقـۀ عـمّـه مـحـارمـنـد امـا مـیـان حـلـقـۀ آنـهـا دلـش گـرفـت بغضی شکست آه دلی سوخت در حرم زینب رسید کرب و بلا خاک بر سرم |